بسیاری بر این باورند که سبک های یادگیری بر خود یادگیری تاثیر می گذارند. اگر چه اصطلاح سبک های یادگیری به طرق مختلف تعریف می شود و تعاریف گوناگونی دارد و لی عمدتاً همه تعاریف بر این نکته تاکید می ورزند که سبک های یادگیری شامل باورها، اعتقادات و رفتارهایی است که افراد به کار می برند تا در یک مو قعیت معینی به یادگیری خود کمک کنند.
اصطلاح سبک های یادگیری کاملاً جدید است. نتایج مطالعات نشان می دهد افراد در چگونگی گرایش به یک تکلیف متفاوتند و این تفاوت ها صرفاً ناشی از هوش(هوش38845) و یا قابلیت های اجتماعی نیست. ( این سبک ها روش های ترمیمی برای پردازش و سازماندهی اطلاعات و پاسخ دهی به محرک های محیطی است.) برای مثال افراد خاصی به بیشتر موقعیت ها به سرعت پاسخ می دهند و افرادی دیگر به طور آهسته و تاملی، با وجود این که ممکن است هر دو گروه اطلاعات و دانش یکسانی در ارتباط با آن تکلیف داشته باشند.
در حالی که تحقیقات در مورد کاربردهای آموزشی هنوز هم در مراحل اولیه خود باقی مانده است، شواهد به دست آمده از تحقیقات گوناگون نشان می دهند که دقت نظر در مورد سبک های یادگیری ممکن است در ارتباط با موضوعات متنوع آموزشی سودمند باشد. از این رو، مطالعات در مورد سبک های یادگیری و ارتباط با یادگیری، بخش عظیمی از روانشناسی امروز را به خود اختصاص داده است.
سبک یادگیری به اینکه یادگیرنده چگونه یاد می گیرد اشاره می کند.
آشنایی با سبک های مختلف یادگیری کمک می کند که دانش آموزان را بهتر بشناسید و در یادگیری و پیشرفت به آنها کمک کنید تا در امتحان ها به نتیجه های بهتری برسند و برای مطالعه و به خاطر سپردن دروس دچار سردر گمی و مشکل نشوند.
یادگیری فرآیندی چند مرحله ای است که طی آن مفاهیمی را فرا می گیریم و این فرآیند شامل جمع آوری، طبقه بندی و تحلیل اطلاعات هر موضوع می باشد.
یادگیری، روش های مختلفی دارد که برای شناخت روند یادگیری، بهتر است آنها را بشناسید، این روش ها عبارتند از:
روش دیداری: مطالب بیشتر از طریق مطالعه، دیدن نمودارها و اشکال در ذهن ثبت می شوند. روش شنیداری: اکثراً اطلاعات از طریق شنیدن به ذهن منتقل می شوند.
روش شهودی: اطلاعات بیشتر از طریق تجزیه و تحلیل روابط موجود بین موضوعات درسی آموخته می شوند.
روش انفرادی: مطالب بیشتر توسط خود فرد مطالعه کننده و به صورت انفرادی مطالعه می شوند.
روش جمعی: مطالب بیشتر از طریق بحث های بین گروهی آموزش داده می شوند.
روش اتفاقی: یادگیری مطالب در این روش هیچ نظم و قانونی ندارد.
روش پلکانی: مطالب در چندین مرحله و به صورت تدریجی آموزش داده می شوند.
نکته جالب این که، روش یادگیری حتی از قومیت، جنسیت، سن و نحوه تدریس اساتید نیز تأثیر می پذیرد، برای مثال افراد ساکن در آمریکای شمالی و یا آسیای شرقی عموماً روش یادگیری دیداری دارند و در مقابل، عرب ها اغلب روش یادگیری شنیداری دارند.
نکته جالب دیگر این که یادگیری پسران عمدتاً به روش دیداری و تصادفی می باشد ولی در دختران یادگیری بیشتر شنیداری می باشد، به این دلیل است که دختران بیشتر تمایل دارند مطالب درسی را از طریق شرکت در کلاس ها بیاموزند.
علت اصلی آن این است که تصاویر و اشکال، نیمکره راست مغز آنها را بیشتر تحریک می کند. در کلاس های ادبیات، آموزگاران به این نتیجه رسیده اند که پسرها به حالت خیالی و سمبل های نویسنده توجه دارند و دخترها به جنبه های احساسی شخصیت ها بها می دهند.
سبک یادگیری بر اساس ادراک حسی
هر فردی برای یاد گرفتن از سبکی خاص یا تلفیقی از چند سبک استفاده می کند. ما هم باید بدانیم سبک یادگیری مان کدام است.
یادگیری دیداری
دانستید که سبک های یادگیری چهار بعد دارند. بعضی از دانش آموزان برای یادگیری بیش از کلمات، بر تصاویر و نمودارها تمرکز می کنند، آنها خودشان را در معرض آسیب جدی قرار داده اند زیرا اطلاعات کلامی و نوشتاری هم چنان مهم ترین انتخاب است. بهتر است یادداشت برداری را تمرین کنند و در جستجوی فرصت هایی برای توضیح اطلاعات به دیگران از طریق کلمات باشند.
دانش آموزانی که برای مرتب کردن اطلاعات و ارتباط با دیگران بیش از هر چیز تصاویر، ژس ها، رنگ ها و نقشه ها را ترجیح می دهند دارای یادگیری دیداری می باشند. هر اتفاق، جریان یا هر چیزی را راحت در فکرشان تصور می کنند و حسّ فضایی خوبی دارند که در جهت یابی به آنها کمک می کند.
علاقه زیادی به کشیدن تصاویر، یادداشت برداری سریع و خط کشیدن ( حتی بی هدف ) روی کاغذ و با رنگ را دارند. در موارد مختلف مثل لباس پوشیدن، معمولاً درک خوبی از هماهنگی رنگ ها، یعنی رنگ هایی استفاده می کنند که با هم جور در بیایند.
این د انش آموزان با مشا هده و ترکیب تصاویر، اطلاعات را بخاطر می سپارند آنها برای یادگیری بهتر باید یادداشت برداری و خلاصه نویسی کنند و مطالب مهم را با نوشتن به خاطر بسپارند.
معمو لا برای به خاطر آوردن مطلبی چشمان خود را برای تجسم آن در ذهن خود می بندند.
پس یک معلم برای تسهیل در فرایند یاددهی و یادگیری، به آگاهی از عملکرد های ذهن نیاز دارد. مهارت های شناختی را هنگامی می توان بهتر آموزش داد که بر اساس الگویی از فکر کردن باشند. (از نظر علمی حافظه عنوانی است در مورد توانایی انسان در یادگیری، نگهداری، یادآوری و استفاده از آن اطلاعات در مواقع لزوم است.)
این دانش آموزان به طور کل مرتب و منظم می باشند و معمولا در کلاس درس نیمکت های ردیف جلو را اشغال می کنند.
این گونه افراد در تجسم اشیاء، طرح ها و نتایج در ذهن خود توانایی خاصی دارند. (درواقع، اکثر راهکارهایی که برای تدریس موفقیت آمیز پذیرفته می شوند، مجموعه ای از روانشناسی بنیادی و خردمندی عمومی هستند که با کوشش و خطا اصلاح شده اند. اما به هر حال یافته های جدید، قادر است همه ما را در جهات سازنده تری هدایت کند.)
تمایل به برداشتن یادداشت های مفصل و با جزئیات فراوان دارند. (هدف اصلی این روش، ایجاد مهارت دریافت درست اطلاعات و ذخیره سازی آن ها در حافظه، به منظور بازیافت و به کارگیری آن ها در فعالیت های مختلف علمی است.)
جذب کتاب های مصور (شرح روایت و بیان ماجراها به زبان تصویر و بعضاً با استفاده از دیالوگ ها، به زمان مصر باستان بر می گردد ) می گردند.
نتیجه می گیریم که با توجه به متفاوت بودن یادگیری در دانش آموزان نمی توان آنها را با هم مقایسه نمود زیرا همه به یک روش مطالب را درک و فرا نمی گیرند و حتی برای مطالعه کردن روش های خاص خود را دارند. (خواه درست یا نادرست)
پس وقتی دانش آموزان در حال کسب مهارت یا دانش جدیدی هستند، اندیشیدن به "وضعیت یادگیری" شان یعنی میزان توانایی و آگاهی شان ازآن سودمند است. اگر یادگیرنده از نیاز خود آگاه نباشد، نمی تواند از پیش نهادهای کمکی استفاده کند.
منبع: http://www.migna.ir