داستان گویی روش دیگری برای تثبیت بهتر انواع اطلاعات مانند لیست عناوین و نام افراد در حافظه است. مخصوصاً زمانی که می خواهید موارد خاصی را به ترتیب به خاطر بسپارید. وارد کردن اطلاعات در داخل داستان به جذاب تر و به یادماندنی تر شدن آن کمک می کند و باعث می شود این اطلاعات را در جایگاه اولیۀ خود بهتر کدگذاری کنید. سپس برای بازیابی آن ها به داستان مربوط به آن فکر کرده و از محرک های درون داستان استفاده کنید تا عناوینی را که در داستان جای داده اید را بهتر بازیابی کنید. این تکنیک در کنار کمک به بخاطر سپاری یک بازی لذت بخش بوده و همچنین قدرت تصور شما را بالا خواهد برد و موجب ایجاد انگیزه خواهند شد.

استفاده از این تکنیک در ترکیب با دیگر تکنیک ها نتیجۀ بسیار خوبی خواهد داشت. برای مثال استفاده از تکنیک تصویر سازی ذهنی برای تصاویر به شما کمک می کند همان طور که داستان را می گویید تصاویر را نیز ببینید. و یا از دیگر خصوصیات حسی استفاده کنید. می توانید داستان را به تجربیات گذشته مرتبط کنید تا فرآیند کدگذاری اصلی تقویت شود. روند اصلی دقیقاً به همان صورتی است که گفته شد. یعنی داستانی را می گویید که شامل عناوین موجود در لیست یا اسامی است که می خواهید به خاطر بسپارید. اگر این عناوین( مثلاً یک سری از مراحل انجام کاری) از قبل دارای نظم خاصی هستند از همان  ترتیب در داستان خود استفاده کنید. ولی اگر می خواهید بعضی از عناوین را در اولویت قرار دهید آن ها را در ابتدای داستان بیاورید. می توانید لیست خود را به هر ترتیبی که دوست داشتید در داستان بیاورید. می توانید لیست خود را به هر ترتیبی که دوست داشتید در داستان قرار دهید و اجازه دهید جریان داستان به شما کمک کند. و تصمیم بگیرد که ترتیب عناوین موجود چگونه باشد. با نگاه کردن به لیست عناوین می توانید عناوین مناسب هر مرحله را پیدا کنید. وقتی این کار را انجام می دهید ممکن است بیشتر از یک عنوان به ذهن تان بیاید که به سادگی می توانید یکی از آن ها را انتخاب کرده و در ابتدا از آن استفاده کنید.

بعد از این که داستان ایجاد شد یک دقیقه وقت بگذارید و بر روی آن تمرکز کنید و آن را به خاطر بسپارید. بعد از این که آن را به خاطر سپردید عناوین یا اسامی مربوط به لیست که در داستان آمده است را یادداشت کنید. توجه داشته باشید که چه تعداد از اسامی را می توانید به خاطر بیاورید. سپس نتایج خود را با تلاش های اولیه تان در بخاطر سپاری مقایسه کنید. سپس برای 5 دقیقه خود را با کار دیگری مشغول کنید. سپس از داستان استفاده کرده و کلمات را بازیابی کنید. مواردی که به خاطر می آورید را یادداشت کنید و با لیست اصلی خود مقایسه کنید. عموماً نه تنها باید داستان را به خاطر داشته باشید بلکه همان طور که داستان را در ذهن خود بازگو کرده و عناوین موجود در آن را بازیابی می کنید باید عناوین زیادی را نیز به خاطر آورید.

اگر از این تکنیک برای اولین بار استفاده می کنید با لیست عناوین تقریباً کوتاه مثلاً لیستی با 7 تا 12 عنوان شروع کنید. چون در غیر این صورت خود داستان بسیار طولانی خواهد بود و بخاطر سپاری آن مشکل است که این درست برخلاف هدف کلی انجام این تکنیک است. اما به تدریج و با بهبود حافظه می توانید تعداد عناوین را افزایش داده و به 20 تا 25 عنوان برسانید.

برای بخاط سپاری اسامی افراد که مثلاً در یک مهمانی یا جلسۀ کاری حضور دارند و یا محصولاتی که در یک سخنرانی معرفی می شوند و حتی عناوین موجود در لیست خریدتان نیز می توانید از این روش استفاده کنید.

داستان گویی یک تمرین و بازی خوبی است که قدرت تجسم تان را تحریک می کند  و همچنین باعث می شود در مهمانی ها نیز به شما خوش بگذرد. استفاده از این تکنیک در اوقاتی که بیکارید و منتظر چیزی هستید آن ها را پربارتر می کند.  به این صورت که به اشیاء اطراف خود نگاه می کنید و داستانی را در مورد آنها می گویید.

در ادامه مثال هایی از چگونگی گفتن داستان آمده است. کلماتی نیز ذکر شده است که برای گفتن داستان خودتان به شما کمک خواهد کرد. سپس سعی کنید به تنهایی یا با کمک شخص دیگری با استفاده از کلمات خودتان داستان بگویید.

تبدیل کلمات به داستان

در ادامه مثال هایی از چگونگی ایجاد داستان با استفاده از عناوین موجود در لیست یا اسامی مختلف ذکر شده است. پس از این مثال ها بعنوان الگو استفاده کنید و داستان های خودتان را به وجود آورید.

خلق داستان ها با استفاده از لیست عناوین یا اسامی

عناوین یا اسامی لیست خرید(( ساعت، لباس، شلوار جین، رنگ، کارت، چکش، کاغذدیواری، بستنی، گیرۀ کاغذ، پاکت))

داستان ایجاد شده با استفاده از اسامی و عناوین موجود در لیست:

(( با زنگ ساعت از خواب بیدار شدم، سپس سریعاً لباس پوشیدم. شلوار جینم را تنم کردم واز در بیرون دویدم، متوجه شدم که خانه نیاز به رنگ جدید دارد، پس آن را  روی کارتی نوشتم و آن را با چکش به کاغذ دیواری وصل کردم. سپس خسته از تمامی تلاش ها یک بستنی خوردم. و وقتی بستنی ذوب شد در ته ظرف آن یک گیرۀ کاغد دیدم. سپس آن را با بقیۀ کلکسیون خود داخل یک پاکت قرار دادم.))

لیست از اشیاء تصادفی:

(( فیل، رودخانه، قطار، کمد، بوقلمون، ماهی، شانه، درخت، قهوه، ماشین))

داستان ایجاد شده با استفاده از اسامی و عناوین موجود در لیست:

(( روزی فیلی تصمیم گرفت که از رودخانه بگذرد. از این رو سوار قطار شد. در داخل قطار او یک کمد بزرگ پیدا کرد. وقتی که از پنجرۀ قطار به بیرون نگاه می کرد یک بوقلمون را دید که بایک ماهی در دهانش و یک شانه روی سرش در حال دویدن است. متأسفانه او شدیداً با یک درخت برخورد کرد و بر روی مقدار زیادی دانۀ قهوه افتاد و موتورسواری که سوار ماشین بود آن را برداشت و برای یک شام خوشمزه به خانه برد.))

حالا که ایدۀ کلی داستان گویی را آموختید ، تعدادی از اسامی اشیاء مختلف را گردآوری کرده و داستانی بنویسید. دقت کنید که در چه مدت زمانی می توانید این کار را انجام دهید. سعی کنید ترتیب کلمات لیست خود خود را رعایت کنید اما اگر در نوشتن داستان برای شما راحت تر است که کلمات را جابجا کنید ، می توانید ترتیب آن ها را عوض کنید.

بعد از این که داستان را نوشتید چند دقیقه خود را با کار دیگر مشغول کنید. سپس داستان را بازیابی کرده و تمامی کلماتی که به خاطر می آورید را یادداشت کنید.

 مثلاً از لیست خرید واقعی که برای خرید از فروشگاه تهیه کرده اید استفاده کنید. و داستانی در مورد آن بگویید. از کارهای خسته کنندۀ روزهای تعطیل و یا یادگیری لغات کلیدی تکلیف تاریختان نیز می توانید استفاده کنید. با لیست کوتاه تر که شامل 8 تا 10 کلمه است شروع کرده و سپس با سریع تر شدن این توانایی از لیست های طولانی تر که شامل 11 تا 16 کلمه است استفاده کنید. حتی برای تمرین بیشتر می توانید از لیست هایی استفاده کنید که 17 تا 20 کلمه دارند. وقتی از این تکنیک استفاده می کنید توانایی تان در گفتن داستان و همچنین بازیابی کلماتی که با این روش به خاطر سپرده اید افزایش می یابد.